Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-07@07:18:09 GMT

اولین ایرانی که منشور کورش را ترجمه کرد، چه کسی بود؟

تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۱۴۲۹۲

اولین ایرانی که منشور کورش را ترجمه کرد، چه کسی بود؟

او اولین ایرانی است که منشور کورش را به فارسی برگردانده؛ منشوری که کار‌ها و فرامین کورش در آن نوشته شده است. همچنین ترجمه بیشتر گل‌نبشته‌های تخت‌جمشید هم کار اوست. این گزارش در همشهری سرنخ ۱۳۹۰ منتشر شد.

به گزارش همشهری آنلاین، مردی که سال‌ها روی این گل‌نبشته‌ها وقت گذاشت و آن‌ها را با دقت و حوصله زیادی به زبان پارسی امروزی برگرداند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در واقع استاد عبدالمجید ارفعی، جزو معدود کسانی است که در دانشگاه، زبان ایلامی و آکدی یا به زبان ساده‌تر همان زبان بابلی و آشوری را یاد گرفت و سال‌ها روی این زبان‌ها تحقیق و بررسی کرد و مدرک دکترای تخصصی خود را در رشته زبان‌شناسی با گرایش آکدی و ایلامی از دانشگاه شیکاگوی آمریکا گرفت. این متخصص زبان‌های باستانی، با ما از شگفتی‌های دوران باستان می‌گوید.

علاقه به درس تاریخ بود که پای عبدالمجید ارفعی را به دنیای زبان‌های ناشناخته آکدی و ایلامی باز کرد؛ «درسم در تاریخ خوب بود و با مطالعه تاریخ کم‌کم به زبان‌های باستانی علاقه‌مند شدم.» به اعتقاد آقای دکتر، برای سر درآوردن از گذشته و فرهنگ افرادی که در سال‌های خیلی دور زندگی می‌کرده‌اند نیاز است که زبان آن‌ها هم یاد گرفته شود؛ «من آن زمان در سه رشته ادبیات، باستان‌شناسی و حقوق قبول شدم، اما در میان این سه رشته ادبیات را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم.» در واقع همین انتخاب آقای دکتر بود که باعث شد خیلی از گل‌نبشته‌های تخت‌جمشید که خطوط عجیبی روی آن‌ها حک شده، خوانده و ترجمه شوند.

گل‌نبشته‌هایی از زمان داریوش

آقای زبان‌شناس تا زمانی که در ایران بود، تا مقطع کارشناسی در زبان‌های اوستایی، پهلوی و فارسی باستان تحصیل کرد و به توصیه یکی از اساتید خود، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل زبان‌های ایلامی و آکدی را انتخاب کند. همین، فرصتی شد تا او برای فراگیری این دو زبان سر از دانشگاه پنسیلوانیا در بیاورد؛ «من مقدمات زبان آکدی را یاد گرفتم و بعد از آن برای ادامه به دانشگاه شیکاگو رفتم.»

دکتر عبدالمجید ارفعی اولین ایرانی‌ای که منشور کورش را ترجمه کرد

آقای دکتر هشت سال تمام در دانشگاه شیکاگو روی زبان‌های ایلامی و آکدی با تخصص ایلامی کار کرد و در مدت حضورش در شیکاگو، هر روز کارش خواندن گل‌نبشته‌ها بود؛ گل‌نبشته‌هایی که از تخت‌جمشید ایران برای رمزگشایی به دانشگاه شیکاگو منتقل شدند و همین موضوع، فرصتی شده بود تا خیلی از این گل‌نبشته‌های اسرارآمیز از زیر دست آقای دکتر عبور کنند.

اما اینکه چطور این گل‌نبشته‌ها سر از ایالت شیکاگو در آوردند را آقای دکتر این طور برایمان تعریف می‌کند؛ «در سال ۱۳۱۲ بود که در دو اتاق تخت‌جمشید، بایگانی این گل‌نبشته‌ها را پیدا و حفاری کردند. در همین حفاری بود که در حدود ۳۰ هزار گل‌نبشته سالم و ناقص پیدا شد و با موافقت دولت وقت برای رمزگشایی در سال ۱۳۱۴ از راه دریا به آمریکا فرستاده شد.»

مسیر انتقال گل‌نبشته‌ها از طریق دریا بود و کارشناسان آن زمان برای اینکه این گل‌نبشته‌ها تحت تاثیر رطوبت دریا قرار نگیرند، آن‌ها را به پارافین آغشته کردند و این محموله عتیقه در سال ۱۳۱۶ به دست آمریکایی‌ها رسید؛ «آن زمان یک استاد به همراه سه محقق شروع کردند به تحقیق روی این گل‌نبشته‌های مرموز و اسرارآمیز.» این گروه محقق اوایل تصور می‌کردند این گل‌نبشته‌ها مربوط می‌شود به زمان پادشاهی خشایارشا، اما در میانه کار آن‌ها با گل‌نبشته‌ای برخورد کردند که متوجه شدند این اسناد تاریخی مربوط می‌شود به سال‌های ۱۳ تا ۲۸ فرماندهی داریوش هخامنشی.

کارشناسان در حال تحقیق روی این گل‌نبشته‌ها بودند که در ایران مجموعه دیگری از این گل‌نبشته در تخت‌جمشید کشف شد. مجموعه‌ای با ۷۵۰ گل‌نبشته سالم و ناقص که مربوط به خزانه تخت‌جمشید می‌شد؛ «با رسیدن این محموله به آمریکا یکی از آن چهار محقق به نام استاد کمرون، همتش را گذاشت روی این کتیبه‌ها و کتابی را با عنوان گل‌نبشته‌های خزانه تخت‌جمشید به چاپ رساند. او ۱۲۱ قطعه سالم و ناقص را خواند و ترجمه کرد.»

زبان آکدی و ایلامی

در آن سال‌ها در حدود ۱۵۰۱ گل‌نبشته ترجمه و خوانده شد. بعد از آن با شروع جنگ جهانی هر کدام از اعضای گروه به دلایل مختلفی از گروه خارج می‌شوند و با اتمام جنگ تنها یکی از آن‌ها به نام استاد ریچارد هلک به آمریکا باز می‌گردد تا بار دیگر برای خواندن این گل‌نبشته‌ها وقت بگذارد؛ «هلک استاد من بود و قوانین زیادی را در ارتباط با ترجمه گل‌نبشته‌ها به من آموخت.»

به گفته عبدالمجید ارفعی، او زبان آکدی و ایلامی را مثل یک بچه مقطع ابتدایی یاد گرفت؛ «من کم‌کم راه افتادم. هیچ وقت یادم نمی‌رود روزی را که استادم بالای سر من آمد و به من گفت زبان عربی بلدی. گفتم تا حدودی. گفت زبان آکدی مثل زبان عربی است و از همان زمان من با کمک‌گیری از شکل‌نامه و واژه نامه شروع کردم به یادگیری زبان آکدی.» اولین باری که او به شکل جدی کارش را شروع کرد به گفته خودش ۱۶ ساعت طول کشید تا دو خط را بخواند و ترجمه کند؛ «در خط میخی هر شکلی می‌تواند تلفظ متفاوتی داشته باشد.

دکتر عبدالمجید ارفعی در حال ترجمه یک متن باستانی است که به خط میخی نوشته شده است

من یک سال اول تنها دستور زبان آکدی را خواندم و سال دوم بود که استادم به من متن می‌داد تا آن‌ها را بخوانم؛ متن‌های خیلی ساده.» ارفعی جوان در ابتدای کارش متن بیستون را هم به کمک شکل‌نامه‌ها ترجمه کرد؛ شکل‌نامه‌هایی که نشان‌دهنده تغییرات مختلف یک کلمه در طول سال‌ها بودند. خطوط میخی‌شکلی که در کنار هم قرار می‌گرفتند و معانی مختلفی را می‌رساندند؛ «به مرور زمان یاد گرفتم از روی گل‌نبشته‌ها نسخه‌برداری هم کنم و به قدری دستم راه افتاده بود که بعد‌ها شبی پنج کتیبه می‌خواندم و ترجمه می‌کردم.» ابعاد کتیبه‌ها بین ۵/۴ تا ۷ سانتی‌متر بودند، اما بعضی از گل‌نبشته‌ها تا ۱۵-۱۰ سانتی‌متر هم می‌رسیدند.

شاید هم بیشتر؛ «من بیشتر روی گل‌نبشته‌های تخت‌جمشید کار کردم. گل‌نبشته‌های تخت‌جمشید بیشتر راجع به اسناد امور مالی ایالت فارس است؛ اسنادی که به دو دسته تقسیم می‌شوند. یعنی اولی مربوط می‌شود به سال‌های ۱۳ تا ۲۸ فرمانروایی داریوش و دیگری هم مربوط می‌شود به خزانه تخت‌جمشید که متعلق به دوران پادشاهی داریوش، خشایارشا و پادشاهی اردشیر اول.»

به اعتقاد دکتر ارفعی، متن یک دسته از این گل‌نبشته‌ها مربوط می‌شود به دستوراتی که یک مقام مسوول به زیردست خود می‌دهد و دسته دیگر کتیبه‌هایی هستند با عنوان یادآوری یا پرداخت شده‌ها؛ «در این گل‌نبشته‌ها موضوعات جالبی وجود داشت؛ مثلا در یکی از گل‌نبشته‌ها آمده بود که داریوش در یک سفر چهار روزه به عنوان حق‌الزحمه چهار گاو و به تعداد ۸۴ ماکیان از مرغ گرفته تا غاز و اردک و… دریافت کرده بود.

تصور می‌کنم این حق‌الزحمه‌ای بوده که او در این سفر با همراهانش گرفته. اگر نه خودش که نمی‌تواند ماکیان را به تنهایی بخورد.» دکتر ارفعی با گفتن این حرف لبخندی می‌زند و در ادامه می‌گوید: «این پرداختی‌ها، هم به انسان بوده، هم حیوان و هم برای برگزاری مراسمات دینی تعلق می‌گرفته است.» به گفته عبدالمجید ارفعی روی هر کدام از این کتیبه‌ها چیزی را آویزان می‌کردند که نام شخص، سال، ماه و بعضی اوقات مشخصات شهر او را می‌نوشتند تا در فرصتی مناسب براساس این گل‌نبشته‌ها حق‌الزحمه افراد به آن‌ها تعلق بگیرد.

جو و گندم به عنوان هدیه

«البته در بعضی از این گل‌نبشته‌ها هم نام مکان‌هایی حک شده که شاید امروز نشود بعضی از آن‌ها را روی نقشه پیدا کرد.» با این حال عبدالمجید ارفعی آن‌قدر در کارش وارد است که از ۷۰۰ اسم محلی که در کتیبه‌ها ذکر شده، توانسته ۳۰۰ تا ۳۵۰ محل را روی نقشه پیدا و نشانه‌گذاری کند؛ «بعضی از این محل‌ها به دقت و درستی پیدا شده و بعضی دیگر به حدس و گمان.»

البته از این گل‌نبشته‌ها اطلاعات مذهبی هم می‌شود پیدا کرد، مثلا اینکه در آن دوره چه خدایی را می‌پرستیدند و برای سپاسگزاری چه چیز به آن‌ها می‌دادند؛ «مثلا در بعضی جا‌ها معلوم شده بود که آن‌ها برای سپاسگزاری از خدایانشان به آن‌ها گندم و جو هدیه می‌دادند یا در بعضی از کتیبه‌ها معلوم شده بود که خدای ایلامی‌ها با لقب خدای بزرگ صدا زده می‌شده.»

دکتر ارفعی تا به حال گل نبشته‌ها زیادی را ترجمه کرده او اولین شخصی است که متن منشور کورش را به فارسی ترجمه کرد

البته می‌توانید به موضوعاتی که در گل‌نبشته‌ها آمده، یکسری اسامی را هم اضافه کنید؛ اسامی‌ای که آن زمان با تلفظ خاصی صدا زده می‌شد؛ «در گذشته به کسی که مسوول کارگر‌ها بود کوردَبَتیش می‌گفتند. کوردَ یعنی کارگر و بَتیش به معنای بُد است. مثل سپهبد خودمان یا مثلا به کسی که مسوولیت نگهداری از دام‌ها با او بود کاسَ بتیش یا بعد‌ها دامبد می‌گفتند.»

از ایرشه تا رومیزیش

در گذشته به همان میزان که آقایان از حق و حقوق برخوردار بودند، خانم‌ها هم دارای حق بودند. طبق نوشته‌هایی که در گل‌نبشته‌ها موجود است، به راحتی متوجه این موضوع خواهید شد؛ «مثلا در گذشته رسم بر این بوده که خانمی که زایمان کرده یک سی‌ام حقوق ماهانه‌اش را اضافه می‌گیرد.

آن زمان مرخصی زایمان و بعد از زایمان مُد نبوده و کارگران زن حقوق یک روز در یک ماه را اضافه می‌گرفتند.» یکی از کتیبه‌هایی که برای دکتر ارفعی جالب بود، کتیبه‌ای متعلق به دوران ایران باستان بود. یک کتیبه بابلی که هر سطر آن یک و نیم میلی‌متر است، برای همین آن را با کمک میکروسکوپ می‌شود دید؛ «در این کتیبه ۳۸ خط را روی ۶-۵ سانت نوشته بودند یا یک کتیبه دیگر بود که یک سانتی‌متر در یک سانتی‌متر بود و روی آن نزدیک به ۴۰ سطر نوشته بودند. این کتیبه در موزه لوور پاریس قرار دارد که در ستایش یکی از خدایان بین‌النهرین بوده است.»

آقای دکتر هر بار با خواندن یکی از این کتیبه‌ها به موضوع جالبی برمی‌خورد که تا مدت‌ها ذهنش را به خود مشغول می‌کند. مثلا اسامی میوه‌ها یکی از همین موضوع‌هاست؛ «در زبان ایلامی و هخامنشی به توت می‌گفتند: دود دَ یا به گلابی ووم رو دَ می‌گفتند.» برنج آن زمان در چهار حرف خلاصه نمی‌شد و برای ادای کلمه برنج باید حروف بیشتری را استفاده می‌کردید تا معنی برنج را به زبان بیاورید؛ «رومیزیش» به معنی برنج بود یا به بزرگ می‌گفتند «ایرشَه یا هَرشَرَ» یا در ارتباط با گروه‌بندی‌ها به مسوولی که سرپرستی یک گروه ۱۰ نفره را برعهده داشت «دَسَبَتیش» می‌گفتند.

منشوری که ترجمه شد

از مهم‌ترین گل‌نبشته‌هایی که ارفعی تا به امروز خوانده و ترجمه کرده است، می‌توان به کتیبه‌ای اشاره کرد که متنش درباره خانمی است که از بلوچستان و از راه کرمان به سمت شوش در حرکت است؛ «اسم این خانم هومبَن است و جیره روزانه‌اش در این سفر بیشتر از جیره روزانه دختر داریوش بوده.» برای ارفعی خیلی سؤال بوده هویت این خانم چه بوده که بیشتر از دختر داریوش جیره می‌گرفته است؛ «شاید این خانم عضوی از خاندان سلطنتی بوده.» ارفعی با اشتیاق زیادی این گل‌نبشته‌ها را ترجمه کرده و برای رسیدن به اینجا حتی ضرر جانی هم داده است.

او دو بار در سال‌های ۱۳۳۵ و ۱۳۴۳ شبکیه چشم راست و چشم چپش پاره شد و هر بار با عمل چشمش مجبور شد یک ماه در تخت بیمارستان بخوابد و مدتی هم در خانه بستری شود، اما هر بار که بهبود پیدا می‌کرد با جدیت بیشتری سراغ یادگیری زبان‌هایی می‌رفت که کمتر کسی به دنبال آن‌ها می‌رود. او در سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و در همان سال همراه با همسرش به آمریکا رفت؛ «همان جا کار می‌کردم و گل‌نبشته‌ها را می‌خواندم و در همان آمریکا بود که منشور کورش را خواندم.» او شاید اولین ایرانی باشد که منشور کورش را از زبان بابلی ترجمه کرد.

آن هم از روی مولاژ منشور کورش؛ «انگلیسی‌ها یک مولاژ را به طور دقیق از روی منشور واقعی کورش ساختند و تحویل من دادند تا از روی این مولاژ ترجمه درستی از منشور کورش به زبان فارسی داشته باشم؛ منشوری که در ۱۹ سطر اول آن راجع به اینکه کورش چطور به سرزمین بابل راه یافته صحبت می‌شود و بعد از سطر بیستم این منشور خود کورش خودش را معرفی کرده و درباره کارهایش توضیح داده است.»

آن چیزی که در منشور کورش برای آقای دکتر مهم و جالب بود، این است که کورش در سراسر منشور صحبتی از کوچ دادن مردم به شهر‌های دیگر و ناعدالتی نکرده و تنها صحبت او از صلح و آرامش بوده است. این منشور را آسوری عراقی، نماینده انگلیس در حفاری‌های جنوب عراق در سال ۱۸۷۹ میلادی پیدا کرده و به انگلیس می‌فرستد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: منشور کوروش باستان شناسی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل گل نبشته های تخت جمشید گل نبشته ها منشور کورش عبدالمجید ارفعی دانشگاه شیکاگو مربوط می شود اولین ایرانی دکتر ارفعی سانتی متر زبان آکدی آقای دکتر کتیبه ها یاد گرفت آن زمان زبان ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۱۴۲۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ترجمه «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی» چاپ شد

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی» نوشته سی.فرد آلفُرد به‌تازگی با ترجمه سحر اعلایی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۰۲ منتشر شده است.

سی.فرد آلفُرد نویسنده کتاب، متولد ۱۹۴۷ و استاد دانشگاه مریلند است. او ۹ کتاب در حوزه فلسفه و روانشناسی دارد و «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی»‌اش متنی است که او ترتیب داده و در آن، امانوئل لویناس فیلسوف فرانسوی را در یک‌سو قرار داده و در سوی دیگر گفتگو، طرفداران مکتب فرانکفورت، روانکاوان، تراژدی‌نویسان یونان، هانا آرنت و نویسندگانی چون آیریس مرداک را نشانده است. لویناس از نظر سی.فرد آلفرد شخصیتی است که به‌سختی تن به گفتگو می‌دهد. اما او تلاش کرده لویناس را به گفتگو با دیگران وا دارد.

به این‌ترتیب مخاطب کتاب پیش‌رو با اندیشه‌های لویناس آشنا می‌شود. نویسنده اثر همچنین ترتیبی داده تا خواننده اثرش، با اندیشه تئودور آدورنو یعنی یکی از چهره‌های مشهور مکتب فرانکفورت آشنا شود. سی.فرد آلفرد در فصل سوم، این‌دو را مقابل هم می‌نشاند و گفتگوی خیالی‌شان را می‌نویسد. در ادامه این‌مسیر روانکاوانی چون زیگموند فروید و دانلود وینیکات هم وارد گفتگو با لویناس می‌شوند و سپس، مرداک و آرنت هم وارد می‌شوند. در فصل چهارم هم آیزایا برلین و اندیشه‌اش وارد متن می‌شوند.

دیگری، نامتناهی و چهره ازجمله کلیدواژه‌ها و مفاهیم مهم فلسفه و تفکر دینی لویناس هستند که سی.فرد آلفرد در این‌کتاب به آن‌ها پرداخته است.

کتاب پیش‌رو ۵ فصل دارد که به‌ترتیب از این‌قرارند:

«کسی زنگ در شما را می‌زند»، «لویناس، وینیکات، و "وجود دارد"»، «مرداک، آدورنو و لویناس»، «روانکاوی، سیاست و "آزادی با"»، «عشق، دلسوزی و انسانیت».

پس از این‌فصول هم «واژه‌نامه انگلیسی به فارسی»، «کتاب‌شناسی» و «نمایه» درج شده‌اند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

جایی که کمال هست واقعیت هست. خیر عبارت است از شناخت واقعیت یعنی آن را حتی‌الامکان واضح ببینیم. هرچه ایگو کمتر باشد، دانش ما بیشتر خواهد بود، و کمتر به سوی تمامیت بخشیدن، یعنی گذاشتن ایگو به جای دیگری، هدایت می‌شویم.

مرداک جایی را برای تراژدی باز می‌گذارد. ظرفیت شناخت ما از دیگران از طریق عشق لزوما به هارمونی نمی‌انجامد. ممکن است دیگران را حتی‌الامکان عادلانه و درست بشناسیم، و با این‌حال نتوانیم با آن‌ها کنار بیاییم. دانش عشق به معنای هماهنگی در عشق نیست. از این‌جا به مطلبی می‌رسیم که نه مرداک و نه لویناس به اندازه کافی متوجه آن نبوده‌اند. هر دو فرض گرفته‌اند که مساله ایگو است: خودشیفتگیِ مربوط به حالتِ «زیستن با» که متعلق به وضعیت پیش از زنگ در است در تفکر لویناس، و «روان‌نژندی» در تفکر مرداک. در واقع، اکثر بدبختی در زندگی ناشی از به‌اصطلاح وابستگی نامستقل است، امری که مرداک مکرر در رمان‌هایش از آن سخن می‌گوید، گرچه در فلسفه‌اش فقط گاهی بدان می‌پردازد. چارلز آروبی، قهرمان دریا دریا، دوستش هارتلی را که مدت‌ها بود از دست داده بود در خانه روستایی‌اش زندانی می‌کند. ممکن است بگویند این نشان‌دهنده قدرتِ ایگومداریِ تمامیت‌بخش است، اما به نظر می‌رسد بیشتر دلالت بر وابستگی شدید او به آن دختر دارد و اگر او نباشد دیوانه می‌شود.

این‌کتاب با ۲۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۱۰ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 6097927 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • «توافق‌نامه» همچنان معتبر است/ تمدید اجرا
  • اولین لژیونر ایرانی به لیگ برزیل پیوست!
  • کتاب «اخلاق النبی(ص) و اهل بیته(ع)» به زبان ترکی استانبولی ترجمه و منتشر شد
  • ترجمه «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی» چاپ شد
  • افتتاح دو نمایشگاه نقشه های تاریخی و کهن خلیج فارس و عروسک های بومی اقوام ایرانی برای اولین بار در خوزستان
  • ترجمه عکس و متن «فصل‌های درون» منتشر شد
  • اولین خلبان بازرگانی ایرانی؛ کاپیتان داریوش تیمسار
  • شیراز؛ اولین شهر ایرانی که صاحب یک روز در تقویم شد
  • عکس| ایرانی‌ها در اولین فینال آسیایی بعد از فغانی
  • اولین فینالیست ایرانی در آسیا بعد از فغانی!